کد مطلب:316821 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

ضریح مطهر حضرت ابوالفضل
آنچه در ذیل نقل می شود برخی از مشاهدات حضرت مستطاب حاج سید علی كاشانی از چگونگی انتقال ضریح مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام از اصفهان به كربلا می باشد:

طی مأموریتی از طرف مرجع بزرگ و فقیه شیعیان مرحوم حكیم رضوان الله تعالی علیه، به اتفاق یازده نفر دیگر به استقبال ضریح مطهر و حمل كنندگان آن از كربلا به كرمانشاه رفتیم، این ضریح در اصفهان ساخته شده بود.

پس از ملحق شدن به كاروان حاملین ضریح مطهر قمر بنی هاشم علیه السلام به طرف كربلا حركت نمودیم. در طول مسیر از هر شهری عبور می نمودیم، شهر تعطیل شده و مغازه ها بسته می شد و سیل جمعیت برای استقبال و تبرك به ضریح مطهر، هجوم می آورد، گوسفندها قربانی می شد و با سلام و صلوات ما را به شهر وارد كرده و مشغول عزاداری و گریه و توسل می گشتند.

باری، پس از مدتی به شهر بعقوبه رسیدیم، ساكنین این شهر اكثراً از اهل عامه بودند، با این حال مورد استقبال وسیع مردم قرار گرفتیم و چون هوا تاریك شده بود تصمیم گرفتیم شب را در آنجا بمانیم.

شخصی به نام حاج مراد مرا با عده ای دیگر به خانه ی خویش دعوت نمود و ما اجابت نمودیم.

این شخص كه سنی مذهب بود گفت: از اینكه حاملین ضریح مقدس



[ صفحه 188]



به خانه ام وارد گشته اند بسیار خوشحالم، من این خانه را دو ماه پیش تمام كرده ام، لیكن چون شنیدم كاروان حاملین ضریح مطهر حضرت عباس علیه السلام از این شهر عبور می نمایند صبر نمودم تا ورود به خانه جدیدم را با قدوم ایشان آغاز نمایم.

بعدها شخصی از اهالی بغداد به من گفت: زنی مسیحی در همسایگی ما فرزند مریضی داشت كه دكترها او را جواب كرده بودند، در وقتی كه ضریح مطهر از بغداد عبور می نمود آن زن فرزند خود را به كنار ماشین حامل ضریح رسانده بود و از گرد و غبار ضریح مطهر و آن ماشین به سر و صورت فرزندش مالیده بود.

پس از چندی از حال او سؤال كردم، آن زن گفت: بچه ام، به بركت ضریح مطهر حضرت عباس شفا یافته است، اینك عازم تشرف به كربلائیم، تا از حضرت تشكر و قدردانی كنیم.



آن نخل به خون طپیده را، می بوسید

آن مشك ز هم دریده را، می بوسید



خورشید، كنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بریده را، می بوسید



اشعار از «م - پاییز»



[ صفحه 189]